زیر گنبد کبود

به یاد کودکی دفترچه شخصی خود را باز کرده ام، تا شاید نمایی بماند بر گنبد افلاک

زیر گنبد کبود

به یاد کودکی دفترچه شخصی خود را باز کرده ام، تا شاید نمایی بماند بر گنبد افلاک

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

فغان از افغان آباد گنبد!

محسن نادران | يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ب.ظ

زیر گنبد کبود1/این سری از داستان های اتفاقیه از معضلات گنبد است، تا حرکتی در جهت رفع مشکلات گنبد کاووس انجام شود.گفتنی است این مطلب نشان از این ندارد که گنبد تمامش درد، و رنج و بدبختی است.

درنگاه تو افغانی بیش نیست ولی در نگاه اسلام و دینت، او با تو برادر است و  اگر شب را سر گرسنه بر بالین گذارد، فردای آن روز تکلیف دین داری و اسلام تو مشخص نیست. نگاهش کن افغانی است از افغان آباد گنبد کاووس. او با تمام اصالت در برابر من ایستاده بود و چین و چورک صورتش نشان از زحمات بیشمارش در این مملکت داشت. 

افغانی از افغان آباد گنبد

در صحبت هایش از 20 سال زندگی در ایران می گفت که برای این مملکت زحمات بسیاری کشیده است. حالا هم که اوضاعش کمی ناجور است باز هم ایران را خیلی دوست داشت، حتی بیشتر از افغانستان زادگاه مادری و همیشگی او.

در نگاه اسلام  هیچ مرز و بومی نیست.یعنی برای اسلام فرقی نمی کند ایرانی هستی یا خارجی، از کجا با چه رنگ و بویی آمده ای، مهم آن است که فطرت اسلام را پذیرفته ای. 

مردم آنجا می گفتند نزدیک به چند سال است مسئولی به آنجا سر نزده است. امیدی در چشمان این پیرمرد برق می زد، مشکلاتش را زود زود می گفت و ما می نوشتیم . ابتدا خیال می کرد ما مسئول هستیم و آمده ایم تا به وضعیت آنها رسیدگی کنیم. نمی دانم چرا، ولی آن لحظه نخواستم تا امیدش را ناامید کنم و یا شاید می خواستم تمام مشکلاتش را یادداشت کنم، به او نگفتم.

القصه این بزرگوار با اصرار بسیار من را به داخل خانه ی کوچک و قدیمی خود برد. البته در محاوره امروز به آن خانه که نمی شد گفت. تنها در لغت نامه دهخدا که آمده "سرپناهی برای زندگی است" می توان این مفهوم را گنجاند و حقیقتا سرپناهی برای زندگی بیش نبود.با این حال باز خدا را شکر میکرد و الحمدالله از زبانش نمی افتاد.

قصه پر غصه ای داشت، مشکلاتش بیشمار بود. از اینکه او از حقوق شهروندی برخوردار نبود بگیرید تا امتیازات مختلف دیگر. 

به هرحال فغان از این افغان اباد که هر از گاهی با یاداوری اش قلب و دل ما را می رنجاند. وقتی فهمید,کاری از دسته ما بر نمی اید و ما مسئول نیستیم، دریای ارزوهایش در نگاهم خشکید و دیگر اصرار نداشت حتی اسم و فامیلش را گوشه ای بنویسیم. تا شاید به او رسیدگی شود. چون دیگر فهمیده بود ما مسئول نیستیم.ولی  نمیدانست، همه ما در برابر او مسئولیم.

جا داشت مسئولین گنبدی به مناسبت هفته دولت به  این منطقه یا اسلام آباد می رفتند و فقر زدایی و رفع مشکلات آنها را افتتاح می کردند.

باید برای سفر رختی تازه مهیا کنم

شاید کمی مسلمانی  چاشنی زندگی مان شود، بد نباشد.

در اینستاگرام با هشتک#mohsen_naderan این وبلاگ را دنبال کنید

نظرات  (۱)

  • امین قره سوفلو
  • خیر دنیا و آخرت شما در رسیدگی به حال محرومان است
     امام روح الله

    خدا خیرت بده برادر ، حرکتت قابل ستایش است
    پاسخ:
    ممنون
    ان شالله مشکلات رفع میشند

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی