چه کسی بیدار است؟
محسن نادران | دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ق.ظ
زیرگنبد کبود2/این سری از داستان های اتفاقیه از معضلات گنبد است، تا حرکتی در جهت رفع مشکلات گنبد کاووس انجام شود.گفتنی است این مطلب نشان از این ندارد که گنبد تمامش درد، و رنج و بدبختی است.
نزدیک ظهر بود که از پیاده روی اصلی شهر می گذشتم . ناگهان مردی خسته، گوشه ای آرام دراز کشیده بود و در عالم خود به خوابی عمیق فرو رفته بود. نمیدانستم چه طور میشود فردی در هیاهوی شهر ،گذر ماشین و آدمها اینگونه راحت و بی استرس بخوابد و هیچ مانعی برای بی خوابی او نباشد.
از آنجا که هیچ اتفاقی بی علت در اطراف ما رخ نمی دهد، اندکی در کنارش تامل کردم ، تا شاید کمی تلخی زندگی او را بچشم.
افراد از کنار او بی توجه می گذشتند و او خواب بود و مردمان این شهر بیدار.
نمی دانم او شاید معتاد باشد،یا فقیر قلابی، و یا هر چیز دیگر،ولی این رسمش نیست.
مردمان این شهر با نگاه بالادست،
رنجها می دهند من را
جای این مرد عذاب می کشیدم، نمی دانم او چه می کشید. یکی از دوستانم که کم و بیش از مرفهین شهر است ، می گفت:" درد بی خوابی چند وقتی است که امانم را گرفته است" فهمیدم که اینجا مرفهین خواب ندارند ولی از طرفی محرومین راحت و آسوده می خوابند. اهل سیاه نمایی نیستم،ولی معضل است دیگر،کی باید حل شود.
شاید بگویید بس است ، ولی درد من این است که این مرد باید در جلو چشمانمان در روز روشن اینگونه کنار پیاده رو بخوابد و ما در خواب خرگوشی خود از کنار او رد شویم. مشکل این فرد و امثالهم در گنبد چگونه حل می شود.کافی است به چهارراه میهن بروید.
شاید یه سری ها تو را ساده گرفته اند ولی این را خوب میدانم که خواب راحت تو اینجا، نشان از بیداری شب و روزهای مسئولین ندارد.
برخی تو را با شعارهای امید ناامید کرده اند، می دانم. ولی تو بگو چه چاره کنم.
چه کسی بیدار است؟ شهر در خواب است و من مرغ غزل خوانم هنوز..
-----------------------------------
ای قلم بس کن خجالت دارم از احوال خویش
آبرویی دارم آخر نزد یارانم هنوز
آبرویی دارم آخر نزد یارانم هنوز
------------------------------------
اندکی صبر سحر نزدیک است
مکان:تقاطع خیام با طالقانی شرقی- روبروی بانک ملی
--------------------------------------------------------------------------------